آمده است که روزی آخوند ملا زین العابدین روشناوندی به دلیل ظلم و ستمی که از طرف مباشر یا مامور مزرعه روشناوند در دوران قاجار که از طرف آستان قدس رضوی (ع) در این روستا ساکن بوده و به مردم وارد نموده درگیر می شوند و از او میخواهند که با مردم روستا رفتار مناسبی داشته باشد.
مباشر که فردی به خود مغرور بوده و از طرفی با کفیل حکومت گناباد مراوده و دوستی زیادی داشته از آخوند به وی شکایت می کند کفیل حکومت گناباد با ابراز تعجب از ایستادگی آخوند در مقابل مباشر آستان قدس به نیروهای حکومتی تحت عمل خویش دستور می دهند تا به روشناوند آمده برای روز بعد کلیه اهالی را در جلوی حوض آبی که هم اکنون در مجاورت قبرستان پایین روستا می باشد و در قدیم محل تجمع اهالی بوده جمع کنند تا آخوند را در جلوی اهالی تنبیه نمایند. مأموران حکومتی به روشناوند آمده به وظیفه خویش عملکرده تمامی اهالی را در محل مورد نظر جمع می کنند. آنگاه کفیل حکومت گناباد به اتفاق همراهانش در محل حاضر شده و بر تختی که از قبل تزیین و آماده شده بود می نشیند. سپس دستور می دهد آخوند را بیاورند بعد از لحظاتی آخوند به همراه فرزندانش در محاصره مامورین حکومتی در مجلس حاضر میشوند. و در حالی که همه مردم ناراحت و نگران می باشند که چه اتفاقی خواهد افتاد. آخوند در جلو و پسران وی پشت سر او به طرف کفیل حکومت در میان جمعیتی که در دو طرف ایستاده بودند و هر لحظه منتظر وقوع اتفاق ناگواری بودند حرکت می کنند. و هنوز ۵۰ متر مانده به محل جلوس کفیل حکومت و همراهانش. ناگهان حضار متوجه ترس و لرزش شدیدی که در کفیل حکومت ظاهر می شود می افتند.
و در عین ناباوری مشاهده میکنند که کفیل حکومت که تا چند لحظه قبل برای تادیب آخوند لحظه شماری می کرد ناگهان به طرف آخوند دویده خود را به دست و پای او می اندازد و از آخوند می خواهد اورا بخشیده از وی درگذرد. در این لحظه مردم از خوشحالی شروع به فرستادن صلوات نموده. آخوند را میان خود گرفته برای سلامتی ایشان دعا می کنند و مجلس از هم پاشیده می شود در پایان با اصرار زیاد حضار و همراهان کفیل حکومت گناباد از کفیل حکومت علت ترس و عذرخواهی او را میخواهند.
پس از اصرار زیاد حضار وی میگوید با مشاهده آخوند که به طرف من می آمد آنچنان ترس و وحشتی در من آمد که هیچ راهی جز عذرخواستن و طلب بخشش از وی برای من متصور نبود.
منبع: امامی، محمود، تاریخ و جغرافیای روشناوند گناباد، چاپ اول 1378، گناباد: انتشارات پشنگ
مطالب مرتبط: