دکتر عباس زمانی به سال ۱۲۹۷ در خانواده ای متوسط در گناباد متولد شد. روزگار کودکی را همانند دیگر کودکان سپری کرد و چون کیف و کتاب به دست گرفت و روانه مدرسه شد، آن عشقی پرشور که در خانواده موروثی نمود در وجود او بیدار شد، عشق به دانش و فرهنگ…
او در کلاس همیشه جزو شاگردان برجسته و ممتاز بود.
حتی می توان گفت: از ممتاز ترین شاگردان کلاس بود. گواهینامه ششم ابتدایی را در گناباد گرفت و از آنجا که عشق و علاقه به فرهنگ در نهادش بود در سال ۱۳۱۵ با تصدیق ششم ابتدایی در اداره معارف آن زمان ( آموزش و پرورش) مشغول کار شد. خود بسیار جوان بود که نوجوانان همشهری اش را درس می آموخت. تا سال ۱۳۲۳ به تدریس پرداخت و در این زمان به ریاست کارگزینی اداره فرهنگ سابق منصوب و مشغول کار شد، ضمناً تدریس را همچنان ادامه می داد، هفته چند ساعت ریاضیات سال های اول و دوم و تاریخ ادبیات سیکل دوم دبیرستان را تدریس میکرد.
در سال ۱۳۳۳ به مشهد آمد و موفق به گرفتن دیپلم ادبی شد. یک سال بعد ( ۱۳۳۴) در کنکور دانشگاه در رشته حقوق شرکت کرد و به دانشگاه راه یافت، لیکن یکسان بیشتر حقوق نخواند و سال بعد رشته اش را عوض کرد و به دانشکده ادبیات رفت و چهار سال بعد در سال ۱۳۳۹ تحصیل را با اخذ رتبه اول دانشکده در رشته ادبیات به پایان رساند.
از طرف دولت یک بورس چهار ساله در اختیارش قرار گرفت و به فرانسه رفت و با استعداد شگرف و پشتکار دوره چهارساله دکترا را در مدت دو سال و نیم گذراند و به ایران بازگشت.
پس از بازگشت به ایران در دانشکده های الهیات، ادبیات، هنرهای زیبا و هنرهای دراماتیک به تدریس پرداخت و تا پایان عمر همچنان به کار تدریس ادامه داد.
مرحوم دکتر «عباس زمانی»، پرکار و خستگی ناپذیر بود. ژرف نگر و ژرف اندیش و آنچه را آموخته بود، با علاقمندی بسیار به شاگردانش میآموخت، زندگیاش، در آموختن و آموزاندن سپری شد. همیشه میخواست بداند و به درستی بداند. بیش از همه، به کار باستانشناسی عمیقاً عشق میورزید تا آنجا که تابستانها، تمام وقت خود را صرف تحقیقات ارزندهای نیز بعمل آورد.
مرحوم دکتر «زمانی»، بسال 1327 با خانم فخرایران مطلبی پیوند زناشوئی بست. حاصل این ازدواج، دو دختر فرشته و فریور و یک پسر بنام فرهاد است.
خانم «فخرایران»، درباره همسرش میگوید:
هیچ چیز باندازه مطالعه بر روی یک اثر تاریخی و نوشتن یک مقاله تحقیقی، خوشحالش نمیکرد.
او، خانوادهاش ر اصمیمانه دوست داشت. متواضع و فروتن بود. وجودش از عطوفت و مهربانی لبریز بود. در سفرهایش، از فرصت استفاده میکرد و به مطالعات علمی میپرداخت. گاه، همانطور که در جاده میرفت، بنای مخروبهای توجهش را جلب میکرد. میایستاد و به بررسی بنا میپرداخت، عکسبرداری میکرد و از افراد محلی تحقیق میکرد. سرشار از شور و شوق کار بود. در تمام طول حیات خود، هرگز روزی را به بیکاری نگذراند. وقتی کار تحقیق درباره موضوعی را بپایان میرساند، سخت به هیجان میآمد. آنوقت کار دیگری را شروع میکرد. هرگز بررسی و تحقیقی را نیمهکاره رها نمیکرد.
او گنجینه گرانبهایی از دانش و فرهنگ بود. مقالات علمی و تحقیقی بسیار نوشت، بیشتر مقالات علمی و تحقیقی در مجله "هنر و مردم" به چاپ رسیده و کتابهای او نیز از طرف وزارت فرهنگ و هنر و دانشگاه چاپ و منتشر شده است.
ایشان در روز بیست و هشتم تیر ماه ۱۳۵۲ در یک حادثه فجیع رانندگی در راه تهران-مشهد به سختی مجروح و مصدوم شده و علارقم تلاش پزشکان برای مداوای وی پس از هفت شبانه روز تحمل درد و سختی حاصل از حادثه درگذشت در روز چهاردهم مرداد ماه درگذشت.
پارهای از تالیفات شادروان دکتر عباسی زمانی:
مقالات و سخنرانی ها:
فهرست مقالات منتشر شده وی در مجله هنر و مردم به شرح زیر است.
ردیف |
عنوان مقاله |
شماره |
1 |
92 |
|
2 |
93 |
|
3 |
103و102 |
|
4 |
104 |
|
5 |
106 |
|
6 |
108و107 |
|
7 |
110 |
|
8 |
116 |
|
9 |
118 |
|
10 |
120و119 |
|
11 |
121 |
|
12 |
مزار سلطان محمد عابد |
کاخک گناباد |
13 |
126 |
|
14 |
127 |
|
15 |
128 |
مطالب مرتبط:
|
|